«شهرما خانه ی ما»
من
زباله هارو می برم
هرشب میام درِخونه ها
سراغ اون
که ریخته توی کیسه ها
کیسه هارو برمی دارم
داخل ماشین میذارم
اگه زباله جمع نشه
باعث بیماری می شه
یادت باشه شعارما:
«شهرما خانه ی ما»
شاعر:مهری طهماسبی دهکردی
بازی درمانی به كودكان كمك می كند تا احساسات منفی و رویدادهای ناراحت كنندهای را كه نتوانستهاند با آن ها كنار بیایند، درك كنند.
به جای استفاده از روش های درمانی رایج بزرگسالان مانند گفت و گو و توضیح درباره ی چیزی كه سبب ناراحتی آن ها شده است، از بازی برای برقراری ارتباط به شیوه ی خود بهره می گیرند، بدون آنكه احساس كنند دارند بازجویی یا تهدید می شوند.
بازی درمانی روشی است برای رهاسازی استرس های مربوط به رشد و یادگیری مهارتهای تازه.
ازاین شیوه زمانی استفاده می شود كه كودكان و نوجوانان به صورت كلامی همكاری نمی كنند و به وسیله بازی احساسات خود را آشكار می سازد.
ادامه مطلب...
قصه کودکانه درخت سیب
سال ها پیش پسر کوچولویی بازیگوش عاشق بازی کردن در اطراف درخت سیب بزرگی بود. او هر روز از درخت بالا می رفت و سیب هایش را می خورد و استراحتی کوتاه در زیر سایه اش می کرد. او درخت را دوست می داشت و درخت هم عاشق او بود. زمان به آرامی گذشت و پسر کوچولو بزرگ شد و دیگر هر روز برای بازی به سراغ درخت نمی آمد.
یک روز، پسر بعد از مدت ها برگشت، اما این بار مثل همیشه خوشحال نبود.
درخت به پسر گفت: بیا با من بازی کن.
ادامه مطلب...
زندگی مذهبی تابع آداب و ضوابطی است که کودک ازهمان دوران خردسالی باید بکوشد خود را با آن تطابق دهد. وقت شناسی ، انضباط در کار، محکم کاری ، رعایت حقوق و حدود ، انس به کار ، میل به سحر خیزی ، علاقه به خواب و استراحت پس از نماز عشاء ، تقسیم اوقات شبانه روز به ساعات کار و معاشرت و استراحت و ده ها مسئله از این قبیل در دوران کودکی باید سر و سامان پیدا کنند...
ادامه مطلب...
واحد کار آشنایی با فصل بهار
اهداف:
1- آشنایی با فصل بهار به عنوان فصل رویش و تحول در طبیعت و مقایسه آن با سایر فصول
2- آشنایی با میوه ها و گلهای بهاری
3- پروژه شناخت فواید خورشید و تاثیر آن در طبیعت
4- چگونگی تشکیل آب رودخانه ها و دریاها
5- پروژه باغبانی و توجه به گلها و گیاهان
ادامه مطلب...

ابتدا مقوا را به صورت گرد یا مربع ببرید و مثل شکل زیر با چسب، به کف لوله دستمال بچسبانید. همچنین می توانید برای کف جامدادی مشابه شکل
ادامه مطلب...
می خوام یه غنچه باشم میون باغچه باشم
برگامو هی وابکنم،ببندم،وقتی که آفتاب می تابه بخندم
برم به مهمونی شاپرک ها،
قصه بگم برای کفشدوزک ها
(غنچه اسیر خاکه منتظرآفتابه وقتی که تشنه باشه،توآرزوی آبه)
می خوام یه ماهی باشم توآب آبی باشم
پیرهن سرخ پولکی بپوشم،ازآب پاک چشمه ها بنوشم
باله هامو،وابکنم ،ببندم شناکنم شادی کنم بخندم
(ماهی فقط توآبه،توحوض ورود ودریاست شایدکه ازصبح تاشب توفکردشت وصحراست)
ادامه مطلب...